خورشید شرق ؛ نگین خراسان

نويسنده: قاسم جلیلی همدانی



اشاره
یازدهم ذی القعده، سالروز میلاد با برکت پیشوای هشتم، خورشید تابان آسمان پرنور ایران، غریب آشنا، نگین خراسان، شهد شیرین مشهد، حضرت امام رضا علیه‏السلام است. در این روز دیدگاه رنجور و خسته امام موسی بن جعفر علیه‏السلام ، به چهره دلربا و جمال نورانی فرزند نورسیده‏اش روشن شد و صبح سپید را از پس پرده شب تاریک نوید داد. در روز جشن و سرور اهل بیت پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، سر بر آستان باعظمت حضرتش می‏ساییم و ذرات غبار حرم پاکش را توتیای چشمان خود می‏کنیم.

امام رضا علیه‏السلام در یک نگاه

وجود مقدس امام رضا علیه‏السلام در سال شهادت جد بزرگوار خود امام صادق علیه‏السلام به دنیا آمد. ایشان در دامن پرمهر و محبت پدر و مادر پاک دامن خود، مراحل رشد و شکوفایی جسمی و روحی را پشت سر گذاشت. امام رضا علیه‏السلام مدت 35 سال از امامت پدر بزرگوار خود را درک کرد و از محضر نورانی حضرتش بهره‏مند شد. آن حضرت از 35 سالگی امامت امت اسلامی را به عهده گرفت و در 55 سالگی به شهادت رسید.

ازدواج

تاریخ ازدواج امام رضا علیه‏السلام به درستی معلوم نیست، ولی همسر گرامی حضرت، سبیکه یا خیزران، از زنان با فضیلت عصر خود بود. در عظمت شأن و مقام ایشان همین بس که امام کاظم علیه‏السلام به یزید سلیط امر کرد سلام حضرت را به ایشان برساند. نیز امام جواد علیه‏السلام تنها فرزند امام رضا علیه‏السلام از ایشان متولد شده است.

موقعیت امام در مدینه

امام رضا علیه‏السلام ، هفده سال از امامت بیست ساله خود را در شهر مدینه و در کنار اهل بیت خود سپری، و از آنجا امت اسلامی را رهبری و هدایت کرد. حضرت، شاگردان پدر را به دور خود جمع کرده، به تدریس و تکمیل حوزه علمیه جد بزرگوارش امام صادق علیه‏السلام پرداخت و در این راستا، گام‏های استواری برداشت. موقعیت امام رضا علیه‏السلام در مدینه، همه دانشمندان و شخصیت‏های سیاسی و اجتماعی حجاز را تحت الشعاع قرار داده بود. ایشان در تمام شئون مادی و معنوی، پناهگاه و مرجعی برای مردم به شمار می‏آمد. وجود مقدس امام رضا علیه‏السلام خود در این باره به مأمون فرمود: «اینکه من در اینجا ولیعهد شده‏ام، از نظرم هیچ بر موقعیتم نیفزوده است؛ زیرا من در مدینه، در جایگاهی بودم که نامه‏ام به مشرق و مغرب حکومت اسلامی می‏رفت. در آنجا هیچ کس عزیزتر از من بود و هر کس حاجتی داشت، آن را از من می‏طلبید و من هم تا حد توان نیازهای نیازمندان را تأمین می‏کردم».

عصر هارون

امام رضا علیه‏السلام پس از شهادت پدر بزرگوار خود، در سال 183 قمری، به امامت رسید. مدت امامت ایشان بیست سال بود که ده سال از آن در دوران هارون الرشید گذشت. این مدت، دوران آزادی نسبی فعالیت‏های فرهنگی و علمی امام رضا علیه‏السلام به شمار می‏رود؛ زیرا هارون در این مدت چندان با حضرت کاری نداشت و ایشان آزادانه به فعالیت‏های خود ادامه می‏داد. امام رضا علیه‏السلام ، در این دوره توانست شاگردانی را تربیت و علوم و معارف اسلامی را توسعه دهد. مهم‏ترین علت کاهش فشار از طرف هارون، نگرانی وی از عواقب شهادت امام کاظم علیه‏السلام بود؛ زیرا اگر چه هارون تلاش فراوانی برای پنهان کردن این جنایت به عمل آورد، اما سرانجام راز این جنایت بزرگ فاش شد و باعث نفرت مردم از هارون گردید. امام رضا علیه‏السلام هم از این فرصت استثنایی استفاده کرده، امامت خود را آشکار ساخت.

امام رضا علیه‏السلام و امین

با درگذشت هارون‏الرشید در سال 193 قمری در شهر طوس، فرزندش امین به خلافت رسید و به مدت پنج سال زمام امور کشورهای اسلامی را به دست گرفت. در این دوران، برخوردی میان امام رضا علیه‏السلام و مأموران عباسی صورت نگرفته است؛ زیرا دستگاه خلافت عباسی، گرفتار اختلاف‏های داخلی و نبردهای امین و مأمون عباسی بر سر خلافت بود و فرصتی برای آزار و اذیت علویان به ویژه امام رضا علیه‏السلام نداشت. امام، در فاصله سال‏های 193 تا 198 قمری که مصادف با حکومت امین بود، از آزادی نسبی برخوردار بود و توانست با استفاده از این فرصت، کارهای ناتمام پدران بزرگوار خود را سر و سامان داده، خدمات علمی و فرهنگی زیادی به امت اسلامی عرضه کند.

عصر مأمون

با استقرار مأمون عباسی بر تخت سلطنت در سال 198 قمری، فصل تازه‏ای از زندگی امام رضا علیه‏السلام شروع شد. این بخش از زندگی حضرت، با ناملایمات و سختی‏های فراوانی همراه بود و فرصت هر گونه فعالیت آزادانه را از ایشان گرفت. در این دوران پنج ساله، مأمون تصمیم گرفت امام را از مدینه به شهر مرو، مقر حکومت خود آورده، ضمن استفاده از موقعیت علمی و اجتماعی‏شان ،کارهای حضرت را زیر نظر بگیرد. مأمون ابتدا از امام به صورت محترمانه دعوت کرد تا همراه با بزرگان آل علی علیه‏السلام به مرکز خلافت بیایند، ولی امام از قبول دعوت خلیفه خودداری کرد. مأمون اصرار فراوانی نمود و نامه‏های متعددی میان آن دو رد و بدل شد تا سرانجام حضرت به طرف شهر مرو حرکت کرد.

مسافر ایران

هنگامی که امام رضا علیه‏السلام خود را از سفر به خراسان ناگزیر دید، در چند نوبت کنار مرقد پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله حاضر شد و با وداع خویش، نگرانی و ناخرسندی خود را از این سفر آشکار ساخت. بعد از مراسم وداع با جد بزرگوار و اهل بیت خود، کاروان امام به حرکت افتاد. مسیر حرکت امام از مدینه به خراسان به گونه‏ای طراحی شده بود که از هر گونه واکنش احتمالی شیعیان و علویان به دور باشد. بر همین اساس، مأمون دستور داد حضرت را از داخل شهرهای شیعه نشین عبور نداده، احساسات و عواطف آنان را تحریک نکنند. آنان کاروان حامل امام را از شهر مدینه به بصره و از آن‏جا به شهر اهواز حرکت دادند. کاروان در ادامه مسیر خود، وارد فارس شد و آنجا را به قصد مرو ترک کرد. همچنین کاروانیان پیش از رسیدن به مرو، مدتی در نیشابور استراحت کردند.

نگین نیشابور

امام رضا علیه‏السلام در میان استقبال با شکوه و بی‏نظیر مردم نیشابور، وارد این شهر شد و چند روزی در آنجا اقامت گزید. امام رضا علیه‏السلام در شهر نیشابور با نمایاندن چهره محبوب خود برای مردم ولایت‏مدار، در پاسخ به دو تن از علمای بزرگ شهر، حدیث سلسلةُ الذَّهب را چنین روایت فرمود: «من از پدر خود و پدرم از پدران خود و آنها از پیامبر اسلام و ایشان از جبرئیل و او از خداوند متعال شنید که فرمود: کلمه توحید (لا اله الّا اللّه‏) دژ مستحکم من است. هر کس وارد دژ من شود از عذاب و کیفر الهی در امان است». بعد از خواندن حدیث توحید، شتر امام به راه افتاد، ولی هنوز دیدگان هزاران انسان شیفته به سوی او بود که ناگهان ایستاد و امام سر خود را از کجاوه بیرون آورد و کلمات جاویدان دیگری به زبان جاری ساخت و با صدای بلند فرمود: «کلمه توحید شروطی هم دارد، من از جمله شروط آن هستم». امام رضا علیه‏السلام با این بیان، مسئله ولایت را همانند تنه‏ای بر آمده از ریشه درخت توحید معرفی کرد. در آن روز، این حدیث، به دست بیست هزار نفر نوشته شد.

خورشید مرو

کاروان حامل امام رضا علیه‏السلام ، شهرها و روستاها را یکی پس از دیگری طی کرده و سرانجام پس از تحمل حدود چهارماه سفر و گذر از مناطق مختلف، در نیمه اول سال 201 قمری وارد شهر مرو، مرکز حکومت مأمون عباسی شد. با ورود امام به این شهر، شور و هیجان وصف ناپذیری مردم را فرا گرفت و شیفتگان مقام ولایت، با شور و احساسات پاک خود مقدم حضرت را گرامی داشتند. عبور مرکب امام از میان انبوه جمعیت که تا خارج شهر به استقبال آمده بودند، شکوهی فراوان و منظره‏ای شگفت‏انگیز پدید آورده بود. امام پس از طی مسیر و عبور از میان صفوف به هم فشرده مردم، در منزلی نزدیک مرکز حکومتی که از قبل آماده شده بود مستقر شد.

ولایت‏عهدی

چند روز پس از استقرار امام رضا علیه‏السلام در مرکز حکومت عباسی، مذاکراتی بین حضرت و مأمون آغاز شد. مأمون تظاهر کرد می‏خواهد خلافت را به حضرت واگذار کند، ولی امام این پیشنهاد را نپذیرفت. مأمون که چیزی جز این از حضرت انتظار نداشت، از موقعیت پیش آمده استفاده کرده، هدف اصلی خود، یعنی واگذاری ولایت‏عهدی را به حضرت پیشنهاد کرد. امام باز هم نپذیرفت. مأمون از راه تهدید وارد شده و گفت: «باید پیشنهاد مرا بپذیری زیرا چاره‏ای جز این نمی‏بینم. تو همواره بر خلاف میل من پیش می‏آیی و خود را از قدرت من در امان می‏بینی. به خدا سوگند اگر از قبول پیشنهاد ولایت‏عهدی خودداری کنی، تو را وادار به این کار می‏کنم و چنانچه باز هم قبول نکنی، به قتلت می‏رسانم». امام به ناچار پیشنهاد مأمون را پذیرفت و فرمود: «من به شرطی ولایت‏عهدی تو را می‏پذیرم که هرگز در امور مملکتی و در هیچ یک از امور دستگاه خلافت همانند عزل، نصب، حکم، قضاوت و فتوا دخالت نکنم».

اهداف شوم مأمون

یکی از ترفندهای سیاسی مأمون در مقابله با نارضایتی عمومی و فرونشاندن شورش‏ها ،دعوت از امام رضا علیه‏السلام بود تا از مدینه به خراسان بیاید و او از این راه خلافت خود را مشروعیت بخشد و با خیال آسوده حکومت کند. هدف‏هایی که مأمون در سیاست احظار امام رضا علیه‏السلام به خراسان داشت عبارت است از: 1. زیر نظر داشتن فعالیت‏های امام و جدا کردن حضرت از مردم؛ 2. کاشتن بذر شک و بدبینی و شایعات در مورد رهبری اهل بیت و اتهام گرایش به قدرت و سازش با حکومت؛ 3. جلب و جذب جنبش‏های علوی؛ 4. داشتن انسانی نیرومند از نظر علمی و معنوی در دستگاه حکومتی خود برای برطرف ساختن مشکلات و تنگناها؛ 5. در دست‏داشتن امام به عنوان برگ برنده در مقابل علویان دیگری که با دستگاه عباسی مخالفت می‏کردند؛ 6. احساس خطر مأمون از طرف امام.

مأمون و نگارش عهدنامه

مأمون، عهدنامه ولایت‏عهدی امام رضا علیه‏السلام را به خط و انشای خویش نوشت و امام رضا علیه‏السلام نیز به خط شریف خود بر این عهدنامه مطالبی اضافه کرد. در قسمتی از این عهدنامه که از سوی مأمون نوشته شده ، آمده است: «برای رسیدن به انتخاب ولی‏عهد، شب و روز به پیشگاه خدا مناجات کردم و از او خواستم در انتخاب ولی‏عهد کسی را الهام فرماید که خشنودی و طاعت خدا در آن باشد. به همین دلیل در افراد خاندان خود و علی بن ابی طالب با دقت نظر کردم و کسی را جز علی بن موسی نیافتم که برای این مقام لایق‏تر باشد». این عهدنامه در روز دوشنبه، هفتم رمضان سال 201 نوشته شد.

مناظرات علمی

مأمون پس از تحمیل مقام ولایت‏عهدی به امام رضا علیه‏السلام ، جلسات گسترده بحث و مناظره تشکیل می‏داد و دانشمندان بزرگ را به این جلسات دعوت می‏کرد. اگرچه منظور از این جلسات در ظاهر اثبات مقام والای امام هشتم در رشته‏های گوناگون علوم بود، در زیر پوشش ظاهری اهداف و مقاصد پلیدی دنبال می‏شد. مأمون می‏خواست مقام والای امام هشتم را تنها در بعد علمی منحصر کرده و به تدریج آن حضرت را از مسائل سیاسی کنار بزند و شعار جدایی دین از سیاست را عملی سازد. او مایل بود مسئله مناظره امام با علمای بزرگ زمان خود، نقل محافل و مجالس شود و همه علاقه‏مندان و عاشقان مکتب اهل بیت در جلسات خود به این مسائل بپردازند و از پیروزی‏های امام در این مباحث سخن بگویند تا مأمون کارهای سیاسی خود را با خیال راحت دنبال کرده، آن را پوششی بر نقاط ضعف حکومت خود قرار دهد.

قیام‏ها

در عصر امام رضا علیه‏السلام ، قیام‏های فراوانی از سوی علویان بر ضد دستگاه عباسی شکل گرفت. علت این انقلاب‏ها و قیام‏ها، ظلم و فساد بی‏پایان خلفای عباسی به مردم و علویان بود. افزون بر این که آنان معتقد بودند رهبری جامعه اسلامی حق علویان است و عباسیان غاصبان خلافت‏اند. برخی از این قیام‏ها عبارت است از:
1. قیام ابوالسرّایا: وی از نوادگان امام حسن مجتبی علیه‏السلام است که یکی از گسترده‏ترین انقلاب‏های عصر خود را رهبری می‏کرد. مرکز قیام ایشان کوفه بود. در این قیام دویست هزار تن از یاران خلیفه به دست انقلابیون کشته شدند.
2. قیام ابراهیم بن موسی بن جعفر علیه‏السلام که در یمن انجام شد.
3. قیام محمدبن سلیمان، از نوادگان امام حسین علیه‏السلام که در شهر مدینه قیام مردم را رهبری می‏کرد.
4. قیام محمد دیباج، فرزند امام صادق علیه‏السلام و عموی امام رضا علیه‏السلام که در مکه و نواحی حجاز رخ داد.

شاگردان

امام رضا علیه‏السلام در مدت بیست ساله امامت خود، شاگردان بسیاری را تربیت کرد و آن‏ها را به سر منزل کمال رساند. در منابع اسلامی، اصحاب و شاگردان حضرت بیش از سیصد نفر ذکر شده که برای نمونه، به چند از آنان اشاره می‏کنیم:
1. احمدبن محمد بَزَنطی کوفی که از افراد مورد اعتماد و اطمینان، و از راویان احادیث اهل بیت است. وی از محضر امام کاظم علیه‏السلام و امام رضا علیه‏السلام کسب فیض نمود و کتابی در معارف اسلامی نوشت. بزنطی در سال 221 قمری از دنیا رفت.
2. احمدبن محمد اشعری قمی که از مفاخر و بزرگان فقهای قم بوده، از محضر امام رضا علیه‏السلام ، امام جواد علیه‏السلام و امام هادی علیه‏السلام کسب فیض کرده است.
3. زکریابن آدم که از بزرگان امامیه به شمار می‏آید. در عظمت علمی او همین بس که امام رضا علیه‏السلام به علی بن مسیب فرمود: «هر زمان که به ما دسترسی نداشتی، مسائل و معارف خود را از زکریابن آدم بپرس». قبر پاک زکریا، در قبرستان شیخان شهر مقدس قم است.

آثار

وجود منبع علوم آل محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و فیض ربوبی در شهر مدینه، باعث شد تا دانشمندان و بزرگان جهان اسلام از نقاط مختلف برای کسب فیض از محضر امام رضا علیه‏السلام به مدینه آمده و از علوم ایشان بهره‏مند شوند. ایشان در مدت امامت خود توانست آثار مهمی اعم از تفسیر قرآن، اخلاق، احکام اسلامی، پزشکی و... از خود به یادگار بگذارد. امام رضا علیه‏السلام آثاری داشته‏اند که برخی از آن‏ها عبارت است از: رساله‏ای در مورد حلال و حرام و واجب و مستحب که به درخواست مأمون خلیفه عباسی نوشته و برای او فرستاد؛ رساله‏ای در طب و مسائل مختلف پزشکی که حضرت، خواص دارویی گیاهان و انواع میوه‏ها را بیان فرموده است؛ رساله‏ای در علل و فلسفه احکام که در جواب پرسش‏های محمدبن سنان برای وی نوشت.

اوضاع فرهنگی

عصر امام رضا علیه‏السلام از نظر اعتقادی، فکری و فرهنگی، عصر آشفته‏ای بود. مکتب‏های فقهی و کلامی متعددی در متن جامعه حضور داشتند و هر کدام از آنها در ایجاد فساد عقیدتی در میان مردم تلاش می‏کردند. واقفیه، یکی از گروه‏های دامنه‏داری بود که به امامت امام رضا علیه‏السلام ، اعتقادی نداشتند. آنها بر این باور بودند که امام کاظم علیه‏السلام ، همان مهدی موعود بوده، از نظرها غایب شده است. سران این گروه منحرف، به خاطر مسائل مادی، حاضر شدند با دادن رشوه، مسئله امامت امام رضا علیه‏السلام را مسکوت بگذارند. فرقه‏های غلات، مفوّضه، مُرجئه، جبریون و اهل حدیث، از دیگر فرقه‏های اسلامی بودند که به ترویج افکار و اندیشه‏های خود می‏پرداختند. افزون بر فرقه‏های اسلامی، یهودیان، مسیحیان، مجوسیان و ستاره‏پرستان نیز با مطرح کردن شبهه‏های دینی، سعی می‏کردند مسلمانان را از دایره اسلام خارج کنند.

مسافر بغداد

پس از سپردن منصب ولایت‏عهدی به امام رضا علیه‏السلام مردم بغداد که مهم‏ترین سنگر و پناهگاه عباسیان بود، دست به آشوب و شورش همگانی زدند. آنان به خارج شدن خلافت از دست عباسیان و سپردن آن به دودمان حضرت زهرا علیهاالسلام معترض بودند و به همین دلیل، مأمون را از خلافت عزل و با ابراهیم بن مهدی معروف به ابن‏شکله، یکی از لجوج‏ترین دشمنان امام علی علیه‏السلام بیعت کردند. وقتی این خبر به گوش خلیفه رسید، برای فرونشاندن شورش و خلاصی از محبوبیت روز افزون امام در خراسان، به حضرت دستور داد تا همراه لشکر به سوی بغداد حرکت کند. مأمون قصد داشت خودش در مرو باقی بماند. امام با درخواست مأمون مخالفت کرد و خلیفه مجبور شد همراه امام به سوی بغداد حرکت کند.

توطئه

مأمون به همراه امام رضا علیه‏السلام و فضل بن سهل وزیر ایرانی‏اش، با لشگر بزرگی از مرو حرکت و در مسیر راه به سرخس رسیدند. در آنجا مأمون برای از بین بردن امام و فضل نقشه کشیده بود. به همین دلیل از آن دو خواست تا همراه او به حمام سرخس بروند. مأمون می‏خواست نقشه شوم خود را به دست مردان مسلح خود عملی کند. امام رضا علیه‏السلام پیشنهاد مأمون را نپذیرفت و از قبول درخواست مکرر خلیفه سرباز زد. امام، حتی فضل بن سهل را نیز از این کار منع کرد، ولی او به حرف حضرت گوش نداد. هنگامی که فضل وارد حمام شد، به دست نوکران مأمون به قتل رسید و امام رضا علیه‏السلام از این توطئه مأمون جان سالم به در برد.

هدیه به دوست

معمر بن‏خلا می‏گوید: به سوی خراسان می‏رفتم که در بین راه، ریّان بن صلت به من گفت: دوست دارم وقتی به خراسان رسیدی، سلام مرا به امام رضا علیه‏السلام برسانی و از حضرت بخواهی یکی از پیراهن‏های خویش را با درهم‏هایی که به نام ایشان ضرب شده، به من ببخشد. معمر می‏گوید: همین که به محضر امام شرفیاب شدم، بی‏مقدمه فرمود: ریّان کجاست؟ آیا دوست دارد با ما ملاقات کند و ما از پیراهن خود او را بپوشانیم و از درهم‏های خویش به او بدهیم؟ معمر می‏گوید: گفتم سبحان‏اللّه‏! قسم به خدا که من هنوز سؤالم را مطرح نکرده بودم. امام فرمودند: ای معمر! مؤمن، صاحب توفیق است. برو و به ریان بگو نزد ما بیاید. ریان به محضر امام مشرف شد و یکی از پیراهن‏های حضرت را گرفت. وقتی از خانه حضرت خارج می‏شد، از او پرسیدم: چه چیزی در دست داری؟ گفت: سی درهم.

خبر از سرّ درون

شخصی به نام ابوحامد می‏گوید: روزی به امام رضا علیه‏السلام نامه‏ای نوشته و از حضرت درخواست کردم در حقم دعا کند. حضرت در جواب نامه نوشت: برایت دعا کردم، ولی نماز عصر خود را از وقت خود تأخیر نینداز و زکات اموالت را پرداخت کن. وقتی نامه حضرت را خواندم، به خود آمده گفتم: من در نامه خود در مورد نماز عصر و زکات سؤالی نکرده و کسی جز از خدا از این مطالب آگاه نبود. من همواره نماز عصر را در لحظه‏های پایانی وقتش می‏خواندم و زکات اموال خود را هم مرتب نمی‏دادم.

نماز اول وقت

امام رضا علیه‏السلام و عمران صابی یکی از دانشمندان بزرگ عصر مأمون، در حضور خلیفه عباسی درباره توحید بحث می‏کردند. امام رضا علیه‏السلام با استدلال محکم، به شبهه‏های او پاسخ می‏داد. هر لحظه بحث و مناظره آن دو اوج می‏گرفت تا اینکه هنگام نماز ظهر فرا رسید. حضرت همان لحظه از جا برخاست و فرمود: وقت نماز فرا رسیده است. عمران که چنین انتظاری نداشت گفت: ای آقای من! ادامه بحث و پاسخ سؤال مرا قطع نکن، همانا دلم آتش گرفت. حضرت تحت تأثیر احساسات و عواطف او قرار نگرفت و با کمال قاطعیت فرمود: نماز را می‏خوانیم و دوباره باز می‏گردیم. حضرت با همراهان خود برخاسته نماز خواندند و سپس به مجلس مناظره بازگشت و به ادامه بحث پرداخت.

احترام به دوستان

یونس بن یعقوب، یکی از شاگردان امام صادق علیه‏السلام و امام کاظم علیه‏السلام و از اهالی عراق بود که در سفر به مدینه منوره از دنیا رفت. هنگامی که حضرت رضا علیه‏السلام از وفات یونس آگاه شد، به پاس سابقه طولانی محبت او به اهل‏بیت، از او به نیکی یاد کرد و به سرپرست قبرستان بقیع پیام داد تا اجازه دهند یونس را در آنجا به خاک بسپارند. حضرت حنوط و کفن یونس را فرستاد و به شاگردان پدرش اعلام کرد که در تشیع جنازه او شرکت کنند. شخصی به نام علی بن الحسین می‏گوید: روزی در قبرستان بقیع کنار قبر یونس بن یعقوب رفتم. نگهبان قبرستان از من پرسید: صاحب این قبر کیست که ابوالحسن الرضا علیه‏السلام به من سفارش کرده تا چهل روز بر روی قبرش آب بپاشم. گفتم: این قبر یونس بن یعقوب، آزاد کرده امام صادق علیه‏السلام است.

جود و بخشش

امام رضا علیه‏السلام همانند پدران بزرگوار خود در آشکار و نهان، کمک‏های زیادی به مستمندان و نیازمندان می‏نمود و برای حل مشکلات آنان از هیچ کوششی دریغ نمی‏کرد. روزی شخصی خدمت امام رضا علیه‏السلام رفت و گفت: ای فرزند رسول خدا! به اندازه جوان‏مردی خویش به من عطا کن و کمکی به من برسان. حضرت فرمودند: ای مرد! چنین توانی ندارم که به اندازه جوان‏مردی خودم انفاق کنم. او گفت: پس به اندازه جوان‏مردی من کمک کن. حضرت به غلام خود فرمود: دو هزار دینار به او بده. در قضیه‏ای دیگر، حضرت تمام اموال خود را در روز عرفه بین مردم تقسیم کرد. فضل بن سهل که شاهد ماجرا بود به حضرتش اعتراض کرد و گفت: ای ابالحسن! این کار خسارت بزرگی است. حضرت فرمودند: بلکه این کار غنیمت است؛ هرگز بخشش آنچه را در برابر آن به اجر و کرم الهی می‏رسم خسارت نمی‏دانم.

همسفره غلامان

روزی امام رضا علیه‏السلام با غلامان خود که بعضی از آنان سیاه پوست بودند، سر یک سفره غذا می‏خوردند. در این هنگام مردی از شیعیان بلخ وارد شد و حضرت را به آن حال مشاهده کرد. پس رو به حضرت کرد و گفت: ای فرزند رسول خدا! برای شما شایسته نیست با غلامان هم‏غذا شده و بر یک سفره بنشینید. حضرت در جواب او فرمودند: «به درستی که خدای ما یکی است و همه ما از یک پدر و مادر (آدم و حوا) هستیم. پاداش و جزا هم برای اعمال انسان‏هاست. علاوه بر این که غذا خوردن با غلامان علامت تواضع و فروتنی است». بعد امام دوباره مشغول خوردن غذا شد و به همراه آنان از سفره کنار رفت.

فروتنی

روزی حضرت رضا علیه‏السلام وارد حمام عمومی شد و برای شست و شو در جایی نشست. مردی که حضرت را نمی‏شناخت رو به امام کرد و از ایشان خواست تا پشت او را کیسه بکشد و بر روی او آب بریزد. حضرت شروع به کیسه کشی و نظافت بدن او کرد. شخصی از راه رسید و امام رضا علیه‏السلام را در حال شستن بدن مرد دید. با دیدن این منظره، ناراحت شد و به سوی مرد آمده و گفت: آیا این مرد کیسه کش را می‏شناسی؟ گفت: ایشان علی بن موسی علیه‏السلام است. مرد با شنیدن این حرف ناراحت شد و از جای خود برخاست و از حضرت معذرت خواهی کرد، ولی حضرت با کمال مهربانی و فروتنی او را دلداری داد.

پرداخت بدهکاری

یکی از ساکنان مدینه می‏گوید: امام رضا علیه‏السلام به دستور مأمون عباسی از مدینه به سوی خراسان رفت. من چهار هزار درهم از آن حضرت طلب داشتم که فقط من و آن حضرت از آن باخبر بودیم. فردای آن روز امام جواد علیه‏السلام کسی را فرستاد که به نزد ایشان بروم. من به خانه حضرت جواد علیه‏السلام رفتم. با دیدن من فرمود: پدرم از مدینه رفته است، آیا تو چهار هزار درهم از ایشان طلب داری؟ گفتم: آری ای فرزند رسول خدا. حضرت گوشه جانماز را بلند کرد، دیدم مقداری دینار در آنجاست. حضرت آن‏ها را که قیمت روز آن چهار هزار درهم بود، بابت طلبکاری‏ام به من داد.

نماز باران

در یکی از سال‏های ولایت‏عهدی امام رضا علیه‏السلام ، خشکسالی خراسان را فراگرفت. منافقان از این فرصت استفاده کرده، این حادثه را به بدقدمی امام تعبیر کردند. در چنین موقعیتی، مأمون از امام درخواست کرد نماز باران بخواند. حضرت دستور داد مردم سه روز روزه بگیرند و در روز سوم که مصادف با روز دوشنبه بود، به همراه جمعیت زیادی به بیابان رفت. امام رضا علیه‏السلام بعد از راز و نیاز، دستان خود را به سوی خالق بی‏نیاز بالا گرفت و فرمود: «بار پروردگارا! تو حق ما اهل بیت را بر مردم بزرگ و با اهمیت شمرده‏ای و همان گونه که دستور داده‏ای به ما متوسل شده و به فضل و رحمت تو امیدوار هستند و چشم به احسان و نعمت تو دارند. پروردگارا! باران رحمت خود را بر آنان نازل فرما». بعد از دعای امام رضا علیه‏السلام به یک‏باره آسمان دگرگون شد و باران بسیاری بارید و همه جا از رحمت بی‏پایان الهی سیراب گردید.

رهیافته

عبداللّه‏ بن مغیره عراقی می‏گوید: من واقفی مذهب و معتقد بودم که بعد از امام کاظم علیه‏السلام امامی نیست. در یکی از سال‏ها برای انجام مراسم حج به مکه رفتم. در آنجا در مورد مذهب خود دچار شک و تردید شده، خود را کنار خانه خدا رساندم و به دیوار کعبه چنگ زدم. از خداوند بزرگ خواستم مرا به بهترین دین خود راهنمایی کند. در همانجا به قلبم خطور کرد که بعد از مراسم حج، به محضر امام رضا علیه‏السلام رفته و او را زیارت کنم. به قصد مدینه از مکه حرکت کردم و به منزل حضرت رسیدم. به خادم ایشان گفتم به حضرت اطلاع دهد مردی عراقی به در خانه آمده و منتظر اجازه ایشان است. در همین لحظه صدای امام رضا علیه‏السلام را شنیدم که دوبار مرا صدا کرد و فرمود: «ای عبداللّه‏ بن مغیره وارد خانه شو». وارد خانه حضرت شدم. هنگامی که حضرت به چهره من نگاه کرد فرمود: «خداوند دعایت را مستجاب کرد و تو را به دین خود هدایت فرمود». در همان لحظه به ولایت و امامت امام رضا علیه‏السلام شهادت دادم و بعد از چند روزی به عراق برگشتم.

مقام امامت

حضرت امام رضا علیه‏السلام در سخنانی می‏فرماید: «امام، خورشید تابانی است که جهانی را نورانی کرده و در افقی است که دست‏ها و دیده بدان نمی‏رسد. امام ماه تابنده، چراغ فروزنده، نور طلوع کننده و ستاره راهنما در تاریکی‏های شب است. امام ابری باران زا، آسمانی سایه بخش، زمینی هموار، و چشمه‏ای جوشان است. امام، پدری مهربان، همانند مادری دل سوز و پناه بنده‏های خداست». امام رضا علیه‏السلام در بیان امامت و ولایت حضرت ابراهیم علیه‏السلام می‏فرماید: «حضرت ابراهیم پس از این که به مقام امامت مفتخر شد، از درگاه خداوند آرزو کرد نسل او نیز از این افتخار بهره‏مند شوند. خداوند در پاسخ او فرمود: «امامت، عهد و پیمان الهی است که ظالمان و تبهکاران شایسته آن نیستند». خداوند با این بیان، امامت و رهبری هر انسان ظالم و گنهکاری را تا روز قیامت باطل کرده است.

خمس

یکی از دستورهای مالی برای مسلمانان، پرداخت یک پنجم از مازاد درآمد سال است که خمس نامیده می‏شود. در زمان غیبت امام زمان علیه‏السلام ، فقهای جامع شرایط، عهده‏دار مصرف خمس هستند. گروهی از مردم خراسان به حضور امام رضا علیه‏السلام رسیده و از حضرت خواستند آن‏ها را از پرداخت خمس معاف داشته و خمس اموالشان را به آنان ببخشد. حضرت که می‏دانست آنان شایسته بخشش نیستند و با نیرنگ می‏خواهند این وظیفه الهی را ترک کنند، به آن‏ها فرمود: «این چه نیرنگی است که به کار می‏برید؟ شما با زبان خود به ما اظهار اخلاص و دوستی می‏کنید، ولی از حقی که خداوند آن را برای ما قرار داده کوتاهی می‏نمایید». حضرت در ادامه سخنان خود فرمود: «حلال نمی‏کنیم، حلال نمی‏کنیم، حلال نمی‏کنیم». همچنین آن حضرت در بیان فضیلت و آثار و برکات خمس می‏فرماید: «خمس، مایه کمک به دین ماست».

زکات

زکات، یکی از واجبات الهی و از منابع اقتصادی حکومت اسلامی است که نقش فراوانی در گسترش عدالت اجتماعی و اقتصادی داشته، می‏تواند حکومت را برای برطرف سازی شکاف طبقاتی یاری دهد. زکات هزینه‏ای است که افراد دارای شرایط، باید برای برخی از کالاهای زندگی خود پرداخت کنند. پیشوای هشتم امام رضا علیه‏السلام در مورد آثار و برکات پرداخت زکات می‏فرماید: «اگر مردم زکات و حقوق مالی خود را بپردازند، هیچ فقیری پیدا نمی‏شود. خداوند زکات را برای تأمین زندگی نیازمندان و در امان ماندن اموال ثروتمندان واجب کرد. خداوند کسانی را که از نعمت سلامت برخوردارند، موظف کرد تا برای رفع نیازهای بیچارگان و مبتلایان آماده باشند و به آنان کمک کنند. بدانید که زیاد شدن اموال، ایجاد محبت و مهربانی در میان طبقات مختلف مردم و تأمین آبرومندانه نیازهای درماندگان، از آثار و برکات پرداخت زکات است».

صله رحم

در مجموعه رهنمودهای اسلام، خدمت به خویشاوندان و محبت به آنان اهمیت زیادی دارد. فلسفه پافشاری دین اسلام به صله رحم و نهی از قطع رحم این است که اگر تمام مردم در مورد اطرافیان و اقوام خود احساس وظیفه کنند، هیچ فردی در جامعه انسانی از نگاه محبت و رسیدگی اجتماعی محروم نمی‏ماند و بیشتر معضلات اجتماعی حل می‏شود. امام رضا علیه‏السلام در مورد آثار و فواید صله رحم می‏فرماید: «کسی که دوست دارد روزگار درازی را در دنیا زندگی کرده و رزق و روزی او زیاد شود، صله رحم کند». در مقابل، قطع رحم باعث کوتاهی عمر و از بین رفتن نعمت‏ها می‏شود.

گناه

بیشتر بدبختی‏هایی که دامن‏گیر افراد می‏شود، معلول آلودگی به انواع گناهان است. همان گونه که فرد سالم در اثر رعایت نکردن بهداشت فردی و اجتماعی به انواع بیماری دچار می‏شود، فرد گنهکار نیز به سبب تخلف از آموزه‏های انسان‏ساز دین، به انواع بلاها و گرفتاری‏های دنیوی و اخروی می‏افتد. پیشوایان بزرگ ما، در سخنان خود، کیفرها و آثار گناهان را گوشزد کرده‏اند تا مسلمانان را از سقوط در گرداب هلاکت بازدارند. امام رضا علیه‏السلام در یکی از سخنان ارزشمند خود در مورد آثار گناه می‏فرماید: «هر چه مردم گناهان جدید و تازه‏ای مرتکب می‏شوند که پیش‏تر انجام نمی‏شد، خداوند هم بلاهای جدیدی بر آنان می‏فرستد و آن‏ها را بدان مبتلا می‏کند».

نهی از شراب

خداوند در قرآن کریم مردم را از استعمال مشروبات الکلی نهی کرده، نوشیدن آن‏ها را از گناهان کبیره بر می‏شمارد. در بعضی از سخنان اهل‏بیت علیهم‏السلام نیز شراب کلید تمام بدی‏ها و زشتی‏ها معرفی شده است. امام رضا علیه‏السلام فلسفه تحریم شراب را چنین بیان می‏کند: «خداوند خوردن شراب را ممنوع کرد؛ زیرا مایه فساد و تباهی جوامع انسانی و موجب از بین رفتن عقل آدمی است. شرابخواری، زمینه‏های انکار خداوند و بسیاری از کارهای زشت و ناپسند را فراهم کرده، انسان را در مقابل گناهان بی‏باک می‏کند». امام در ادامه فرمود: «کسی که از شیعیان و پیروان مکتب ماست، باید از نوشیدن آن بپرهیزد؛ زیرا شراب از نوشابه‏های دشمنان ماست و پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند لباس دشمن مرا نپوشید و خوراک آنها را نخورید و راه دشمنان مرا نپیمایید؛ زیرا در این صورت، جزء دشمنان من شمرده می‏شوید».

پرهیز از تهمت

دین اسلام، حیثیت و آبروی افراد جامعه را بسیار محترم می‏داند. قرآن کریم نیز انسان‏ها را از افترا زدن به دیگران نهی کرده است. امام رضا علیه‏السلام در مذمت این عمل ناپسند اخلاقی که باعث لکه دار شدن حیثیت افراد و منزوی شدن و بی‏اعتباری اجتماعی آنان می‏شود، می‏فرماید:«کسی که به مرد یا زن مؤمنی تهمت زده، نسبتی ناروا یا چیزی که در او نیست به او نسبت دهد، خداوند متعال در روز قیامت او را بر کوهی از آتش نگاه خواهد داشت تا از عهده آنچه به مؤمن نسبت داده بر آید، و روشن است که هیچ گاه از عهده این نسبت بر نخواهد آمد».

نهی از رباخواری

ربا، باعث خارج شدن مال از مسیر اصلی خود که بهبود وضع اقتصادی و اجتماعی مردم است می‏شود. در این صورت، ثروت هدف اصلی قرار گرفته و موجب بر باد رفتن نتایج تلاش‏های بیشتر مردم به نفع گروهی ثروتمند می‏شود. امام رضا علیه‏السلام در بیان آثار شوم رباخواری و ایجاد سلطه اقتصادی می‏فرماید: «معاملات ربوی، اگرچه به صورت خرید و فروش باشد، موجب نکبت شده و به ضرر هر دو طرف می‏شود. ربا باعث از بین رفتن روابط پسندیده مردم و اموال آن‏ها می‏گردد. رواج ربا باعث تعطیلی کارهای خیر شده و قرض دادن به دیگران بدون توقع سود از میان مردم رخت بر می‏بندد».

هم‏نشین

امام رضا علیه‏السلام همانند پدران بزرگوار خود، توجه ویژه‏ای به حفاظت شیعیان از انحراف‏های فکری و عملی داشت. آن حضرت روزی به یکی از شاگردان خود به نام ابوهاشم جعفری فرمود: «چرا با عبدالرحمن بن یعقوب هم‏نشینی می‏کنی؟» گفت: عبدالرحمن دایی من است. حضرت فرمود: «او درباره ذات پروردگار مطالبی می‏گوید که ساحت مقدسش از این موارد پاک است. یا با او هم‏نشین باش و ما را ترک کن و یا با ما نشست و برخاست کرده، او را از خود دور کن». ابوهاشم گفت: عقاید و گفتار او چه آسیبی به من می‏زند، در حالی که من بر عقیده حق خود استوار بوده و از عقاید او دوری می‏کنم؟ حضرت فرمود: «آیا نمی‏ترسی که بلایی به او برسد و تو نیز به بلای او بسوزی؟ شخصی از یاران حضرت موسی علیه‏السلام پدرش از یاران فرعون بود. هنگامی که سپاه فرعون به سپاه حضرت موسی علیه‏السلام رسید، او نزد پدرش رفت تا او را اندرز دهد، ولی وقتی عذاب بر سپاه فرعون نازل شد، او هم همراه پدرش غرق گردید. حضرت موسی علیه‏السلام فرمود: وقتی عذاب الهی فرود آید، از آن کس که نزدیک گنهکار است دفاعی نخواهد شد».

همسایه

یکی از حقوق اجتماعی انسان‏ها در مورد یکدیگر، حق همسایگی است. رعایت این حق بزرگ، در کنار حقوق دیگر، نقش به سزایی در سلامت و امنیت جامعه بشری دارد. به همین علت، دین اسلام که آخرین و کامل‏ترین دین الهی است، سفارش فراوانی درباره همسایگان کرده است. امام رضا علیه‏السلام می‏فرماید: «کسی که همسایه او از شر و بلاهای او در امان نباشد، از مانیست».

آفرینش بهشت و جهنم

اباصلت هروی، صحابه بزرگوار امام رضا علیه‏السلام می‏گوید: روزی در محضر امام بودم. از ایشان پرسیدم که آیا بهشت و جهنم هم اکنون وجود دارد یا اینکه خداوند آن دو را در آینده خلق می‏کند؟ حضرت فرمود: «آن دو هم اکنون وجود دارند. پیامبر اسلام زمانی که به معراج رفت، وارد بهشت شد و جهنم را نیز دید». پرسیدم: عده‏ای معتقدند که این دو مقدر شده، ولی هنوز خلق نشده است؟ حضرت فرمود: «آنها که چنین می‏گویند، از ما نیستند و ما نیز از آن‏ها نیستیم. هر کس خلقت بهشت و جهنم را انار کند، پیامبر و ما را انکار کرده و جزء اهل ولایت ما محسوب نمی‏شود و برای همیشه در آتش دوزخ باقی خواهد ماند. خداوند در قرآن کریم می‏فرماید: این جهنمی است که مجرمین آن را انکار می‏کنند. آن‏ها بین جهنم و آبی داغ و سوزان در رفت و آمد هستند».

لحظات وحشت

یاسر، خادم امام رضا علیه‏السلام می‏گوید: از پیشوای هشتم شنیدم که فرمود: «ترسناک‏ترین لحظات برای آدمی سه جاست که انسان در آن از هر زمانی تنهاتر است. نخست: روزی که از شکم مادر به دنیا می‏آید و بزرگی آن را مشاهده می‏کند. دوم: روزی که از دنیا می‏رود و آخرت و اهل آن را می‏بیند. سوم: روزی که دوباره زنده می‏شود و چیزهایی را مشاهده می‏کند که در دنیا ندیده بود. خداوند در این سه لحظه بر حضرت یحیی علیه‏السلام درود و سلام فرستاد و ترس و حشت او را فرو نشاند و فرمود: سلام بر او (یحیی) روزی که زاده شد و روزی که می‏میرد و آن روز که دوباره زنده می‏شود. حضرت عیسی علیه‏السلام نیز در این سه جا بر خود درود فرستاد و فرمود: سلام بر من روزی که زاده شدم و روزی که می‏میرم و روزی که دوباره زنده می‏شوم».

خانواده

با توجه به نقش بسیار مهم خانواده در نظام آفرینش، اسلام به مسئله خانه و خانواده اهمیت فراوانی می‏دهد. نیز در مورد تکریم آن سفارش‏های فراوانی نموده، مردم را به ساختن خانواده‏ای نمونه ترغیب کرده است. وجود مقدس امام رضا علیه‏السلام می‏فرماید: «نزدیک‏ترین شما به من از نظر مقام در روز قیامت، کسی است که در مورد خانواده خود خوش رفتار باشد». حضرت در روایت دیگری می‏فرماید: «بهترین مردم از نظر ایمان کسی است که درباره خانواده خود نیکوکارتر باشد». خوش رفتاری با خانواده، سخت‏گیری‏های بی‏مورد نکردن، تربیت صحیح فرزندان، تهیه غذای حلال و نیز ایجاد رفاه نسبی و در حد توان، از مصادیق نیکی به خانواده است.

پرسش‏گری

پرسش، نخستین پله نردبان هدایت و سرآغاز حرکت به آینده‏ای روشن و رسیدن به قله‏های بلند علم و پیشرفت و زندگی بهتر است. اهل‏بیت علیهم‏السلام پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله تأملات علمی و پرسش‏های دینی را ارزش می‏دانستند و نادانی را به شدت مذمت می‏کردند. قرآن کریم، مردم را به پرسش و پژوهش در امر دین و دنیا ترغیب کرده و می‏فرماید: «اگر نمی‏دانید از اهل ذکر بپرسید». امام رضا علیه‏السلام در بیان شیوایی از رسول گرامی اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله چنین نقل می‏کند: «علم و دانش گنجینه‏هایی است که کلید آن پرسیدن است. خداوند شما را مورد لطف و رحمت خود قرار بدهد، بپرسید؛ زیرا در پرسش علمی چهار نفر پاداش می‏برد؛ سؤال کننده، معلم، شنونده و پاسخ دهنده».

پیام رستگاری

عبدالعظیم حسنی، از شاگردان و یاران امام رضا علیه‏السلام می‏گوید: علی بن موسی الرضا علیه‏السلام به من فرمود: «ای عبدالعظیم! سلام مرا به دوستانم برسان و به آن‏ها بگو: راه تسلط شیطان را بر خویش ببندند (وسوسه‏های شیطانی از خود دور کنند). آنها را از طرف من به راستگویی، امانت داری، سکوت، جدال و دعوا نکردن، و ترک کردن هر آنچه برایشان فایده‏ای ندارد دستور بده. فرمان مرا به آنان برسان و بگو: به یکدیگر رو آورند و همدیگر را دیدار کنند؛ چرا که این کارها موجب نزدیکی آنان به من می‏شود. به آنان بگو: به آبروی یکدیگر احترام بگذارند و به رسوا کردن همدیگر مشغول نشوند. به جان خودم سوگند هر کس چنین کند و یکی از دوستان مرا خشمگین نماید از خدا می‏خواهم که او را در دنیا با شدیدترین عذاب‏ها کیفر داده و در آخرت هم از زیان کاران باشد».

ارث زن

امام رضا علیه‏السلام در یکی از سخنان خویش، علت تفاوت زنان و مردان را در ارث، تقسیم وظایف اجتماعی متناسب با آن دانسته و می‏فرماید: «علت اینکه سهم زنان از میراث، نصف سهم مردان می‏باشد، این است که زن هنگامی که ازدواج می‏کند، مهریه‏ای می‏گیرد ولی مرد مهریه را پرداخت می‏کند. نفقه و مخارج زندگی زن بر عهده مرد است و دختر مجبور نیست از دارایی خود صرف زندگی کند و می‏تواند تمام میراث خود را پس‏انداز نماید، ولی زمانی که پسر ازدواج کرد، مخارج همسر و فرزندانش را پرداخت کرده و میراث خود را به مصرف خانواده خود می‏رساند. بدین جهت است که خداوند سهم مردان را از ارث، بیش از زنان قرار داده و فرموده است: مردان نفقه دهنده زنان هستند، به آنچه خداوند ایشان را در ارث فزونی داده است».

بهترین و بدترین زندگی

علی بن شعیب، یکی از شاگردان امام رضا علیه‏السلام می‏گوید: روزی خدمت امام رضا علیه‏السلام رسیدم. حضرت رو به به من کرد و پرسید: «ای علی! چه کسی از نظر زندگی بهترین مردم است؟» گفتم: ای آقای من! شما به این مطلب داناترید. حضرت فرمود: «کسی که دیگران از زندگی او بهره‏مند شوند». حضرت دوباره پرسید: «بدترین مردم از نظر زندگی کیست؟» گفتم: شما داناترید. حضرت فرمود: «بدترین مردم از نظر زندگی کسی است که مردم از زندگی او بهره‏مند نشوند. ای علی! قدر نعمت‏هایی را که در دست دارید بدانید و مطمئن نباشید که همیشه برای شما باقی خواهد ماند. اگر از دستتان رفت، چه بسا باز نگردد».

آرزوهای پوچ

مأمون خلیفه عباسی به امام رضا علیه‏السلام نامه نوشت و از حضرتش درخواست نصیحت کرد. امام در جواب نامه خلیفه، اشعاری بدین مضمون سرود و برای او فرستاد: «تو اکنون در خانه‏ای (دنیا) هستی که مدت ماندنت محدود است و در همین مدت کوتاه، عمل هر عمل کننده‏ای مورد قبول است. آیا نمی‏بینی که مرگ از هر سو این خانه را فرا گرفته است و آرزوهای آدمی را پی در پی به باد فنا می‏دهد. در این مدت کوتاه، سعی می‏کنی تا امیال نفسانی و شهوات خود را سیراب کرده و توبه و بازگشت به سوی خدا را به عقب انداخته و وعده آینده می‏دهی، در حالی که مرگ ناگهان فرا می‏رسد. اکنون، بیندیش که انسان عاقل چه می‏کند؟»

امام در کلام دیگران

اعتراف دشمن
اقرار و اعتراف دشمن، بهترین دلیل بر فضل و کمال آدمی است. روزی مأمون خلیفه عباسی از امام رضا علیه‏السلام پرسید: ای اباالحسن! در بعضی از روایات آمده که جد شما علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام تقسیم کننده بهشت و جهنم است. این کار چگونه ممکن است؟ حضرت فرمودند: «آیا حدیث ابن عباس را از پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نشنیده‏ای که فرمود: دوستی علی، ایمان و دشمنی با علی کفر است؟» مأمون گفت: شنیده‏ام. حضرت فرمود: «پس علی است که بهشت و جهنم را تقسیم می‏کند(؛ زیرا جایگاه مؤمن بهشت و جایگاه کافر جهنم است)». مأمون وقتی کلام حضرت را شنید گفت: شهادت می‏دهم که شما وارث علم رسول اللّه‏ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله هستید. همچنین مأمون در جواب اعتراض بنی‏عباس به ولایت‏عهدی امام رضا علیه‏السلام نوشت: «اکنون کسی در روی زمین، به فضل و عفت و زهد و تقوا و خداشناسی او نمی‏رسد و هیچ کس همانند او مورد قبول عامه و خاصه نیست».

امام جن و انس

حافظ حسین کربلایی تبریزی، از علمای قرن دهم و از بزرگان اهل سنت درباره وجود مقدس امام رضا علیه‏السلام و امامت حضرت می‏گوید: «علی بن موسی الرضا علیه‏السلام ، امام هشتم از ائمه دوازده گانه امامیه است که فضائل و کرامات بسیار زیادی دارد. او تنها امام امامیه (شیعه) نیست، بلکه امام جن و انس است».

عجز زبان

ابونواس، شاعر نامدار عرب که اشعار بسیاری در زمینه‏های گوناگون از او به یادگار مانده و در عصر امام رضا علیه‏السلام می‏زیسته، سروده‏ای دارد که در نوع خود می‏تواند بهترین مدح و ستایش برای وجود مقدس امام رضا علیه‏السلام باشد. او می‏گوید: «به من می‏گویند که تو در فنون کلام، در میان تمام مردم یگانه دوران هستی، چرا مدح علی بن موسی الرضا را ترک کرده و در ستایش او شعر نمی‏گویی؟ من در جواب آنها گفتم: من قدرت ستایش امامی را که جبرئیل امین خدمتگزار پدرش بود، نداشتم. نه تنها من قدرت بر مدح او ندارم، بلکه فصیحان و ادیبان عرب نیز از مدح وی عاجز هستند. به همین علت، مدح او شایسته مقام هیچ شاعری نیست».

کلام ماندگار

ایمان مؤمن کامل نیست، مگر اینکه سه خصلت در او باشد؛ خصلتی از پروردگار خود، خصلتی از پیامبر خدا و خصلتی از امام خود. همانند پروردگار خویش رازپوش بوده و اسرار دیگران را مخفی کند؛ همانند پیامبرش با مردم مدارا نماید؛ و مانند امام در سختی‏ها شکیبا باشد.
سکوت یکی از ابواب حکمت است. به راستی که سکوت، دوستی آورده و راهنمای هر خیر است.
اظهار دوستی با مردم، نیمی از عقل است.
خداوند سه چیز را دشمن می‏دارد: پرحرفی، تلف کردن مال، خواهش کردن زیاد از مردم.
صله رحم کن اگرچه با جرعه آبی باشد. بهترین صله رحم، خودداری کردن از آزار و اذیت خویشان است.
کسی که برای کسب روزی حلال کار می‏کند، مزدش از مجاهد در راه خدا بیشتر است.

زیارت

زیارت، دیداری است مشتاقانه در پیشگاه آنکه دوستش داریم و بزرگش می‏شماریم. زیارت، برقرار کردن ارتباط قلبی با حجت خداست، قرار دادن خویشتن خویش در روحانیت اشراق ولی خدا، که واسطه فیض خداست. روز چهارشنبه، به چهار تن از معصومان از جمله امام رضا علیه‏السلام تعلق دارد. در قسمتی از زیارت نامه پیشوای هشتم آمده است: «سلام بر تو ای ولی خدا، سلام بر تو ای نور خدا در تاریکی‏های زمین، سلام بر تو ای ستون دین، سلام بر تو ای صدیق شهید. گواهی می‏دهم که تو نماز را به پاداشتی و زکات را پرداختی، امر به معروف و نهی از منکر کردی و تا دم مرگ خدا را پرستیدی. پروردگارا! به واسطه محبت و ولایت ایشان به تو نزدیک می‏شوم و از هر گروهی غیر از ایشان بیزارم».

منبع: ماهنامه گلبرگ